آخه جز گریه منو کاری نیست
یه عمرِ از محبّت بی نصیبم ای خدا
من غریبم ای خدا چرا جزغصه منو یاری نیست
اگه عشق همینه اگه زندگی اینه
نمیخوام چشمام اون دنیا رو ببینه
از لبهای سردم خنده گریزونه
راز دل خستم هیچکی نمیدونه
بازیچه شدن تا کی؟
دل رو گول زدن تا کی؟
افسردگی تا کی؟
دل به هرکه دادم بی وفایی دیدم
چه رنج هایی که عمری از عشق کشیدم...