نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی
 

گفته بودم که با تو به معنی ما میرسم

تو رفتی و نور چشمانم با تو رفت

هر روز در گوشه اتاقم به جای خالیت مینگرم

تا کی؟تا چقدر عذابم میدهی؟

تو رفتی و خانه دلم سوت و کور شد

تمام وجودم را غمی فرا گرفته که همتایی ندارد

وجودم را سکوتی از جنس شیشه فرا گرفته

تو رفتی و من مرگ را دیدم

تو دوری و من معنای به تنهایی رسیدم

تنهایی همدمم شد

همدمم در اتاق یک عکس شد

قاب عکست را هر روز با اشکهایم میشویم

تو رفتی و من قدم در بیابان گذاشتم

روزهایم گرم و سوزان

شب هایم سرد و لرزان

و هیچ سایه ای در آن نیست

تو رفتی و پشت و پناهم با تو رفت

تو رفتی و دیوار قلبمان فرو ریخت

تو رفتی و هنوز جای برایم زیباست

و من چشم به رد پایت دوختم تا بازگردی.


پاره ای از تنم شد

تو رفتی و هیجان زندگی از من دور شد

تو رفتی و شادی با من غریبه شد



:: بازدید از این مطلب : 533
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : یک شنبه 8 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی
 

عشق آدم را داغ میکند

دوست داشتن آدم را میپزد

هر داغی یک روز سرد میشود

اما هیچ پخته ای دیگر خام نمیشود



:: بازدید از این مطلب : 491
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : یک شنبه 8 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی
 

ما که تنهاییم

میدانیم چه دردی دارد تنهایی

خوشا آنان که یاران زمینی دارند

ما در این زمین تنهاییم

لیکن بی غمیم ، خوشحالیم

چون ما هم خدایی داریم

 



:: بازدید از این مطلب : 513
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : یک شنبه 8 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی
 

دلـــــهــــــاي پــــــــــاكـــــــــ: خـــــطــــا نــمــيــكــنــنــد

فــقـــط ســــــــادگـــــــــي مــيــكــنــنــد

و امـــــــــــــــــــــروز

ســـــــــــــــادگــــــــــــــــي پــــــــــــــاكـــــــــــتــــــــريـــــــــن

خــــــــــــــطــــــــــــــــــــاســـــــــــــــــــت

 



:: بازدید از این مطلب : 549
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : یک شنبه 8 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی
 

دیرگاهیست که تنها شده ام

قصه غربت صحرا شده ام

وسعت درد فقط سهم من است

بازهم قسمت غمها شده ام

من که بیتاب شقایق بودم

همدم سردی یخ ها شده ام

کاش چشمان مرا خاک کنند

تا نبینم که چه تنها شده ام

 



:: بازدید از این مطلب : 516
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : یک شنبه 8 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی
 

سلامي از دلي تنها

دلي آكنده از غمها

گهي بي بار گهي با بار

گهي از زندگي بيزار

گهي گريان گهي خندان

گهي رنجيده از باران

سلام اي بهترين ياران

 



:: بازدید از این مطلب : 534
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : یک شنبه 8 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی
 

 

کاش میشد بچگی را زنده کرد

کودکی شد کودکانه گریه کرد

کاش میشد شعر قهر قهر تا قیامت را سرود

آن قیامت که دمی بیشتر نبود

فاصله با کودکی با ما جه کرد؟

کاش میشد بچه گانه از ته دل خنده کرد

 



:: بازدید از این مطلب : 626
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : یک شنبه 8 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی
 

مات به حرکتی میگن که

شاه با اون همه عظمتش نمیتونه کاری بکنه

 

خـــــــــــــدایــــــــــــــا

 

شاهم نکن            اگر کردی ماتم نکن

 



:: بازدید از این مطلب : 507
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : یک شنبه 8 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

خدا هست...

آسمان را بنگر که بعد صدها شب و روز
مثل آن روز نخست گرم و آبی و پر از مهر ، به ما می خندد !
یا زمینی را که دلش از سردی شبهای خزان ، نه شکست و نه گرفت !
بلکه از عاطفه لبریز شد و نفسی از سر امید کشید
و در آغاز بهار ، دشتی از یاس سپید زیر پاهامان ریخت
تا بگوید که هنوز پر امنیت احساس خداست
ماه من غصه چـــــرا ؟



:: بازدید از این مطلب : 462
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : جمعه 6 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

 

يک  emailاز طرف خدا...

امروز صبح که از خواب بیدار شدی، نگاهت می کردم؛

و امیدوار بودم که با من حرف بزنی، حتی برای چند کلمه،

نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد،از من تشکر کنی.

اما متوجه شدم که خیلی مشغولی، مشغول انتخاب لباسی که می خواستی بپوشی.

وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی

فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که بایستی و به من بگویی: سلام؛

اما تو خیلی مشغول بودی.

یک بار مجبور شدی منتظر بشوی و برای مدت یک ربع کاری نداشتی

جز آنکه روی یک صندلی بنشینی.

بعد دیدمت که از جا پریدی. خیال کردم می خواهی با من صحبت کنی ؛

اما به طرف تلفن دویدی

و در عوض به دوستت تلفن کردی تا از آخرین شایعات با خبر شوی.

 تمام روز با صبوری منتظر بودم.

 



:: بازدید از این مطلب : 634
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : جمعه 6 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

نکته بازار...

بازتاب پلها در زندگی ...

·       زندگی ما نميتواند همیشه سرشار از شادی باشد امّا ميتواند همیشه مالامال از عشق باشد!

·       آن که نتواند از دربچه  روحش به دنیا بنگرد، از زندگی لذت نخواهد برد و واقعیت زندگی را آن گونه که هست درک نخواهد کرد

·       دوست واقعی کسی است که دستان شما را ميگيرد و بدین ترتیب قلب شما را لمس ميکند.

·       هنگامی که ازدواج ميکنيم نمي‌دانيم چه سرنوشتی در انتظارمان قرار دارد تا وقتی که با امواج در دریای زندگی برخورد ميکنيم.

·       زندگی عبارت است از واقعیت بدون پاککن!

·       وقت‌تان را با کسی که به هنگام نیاز به کمک‌تان نميشتابد تلف نکنید.

 



:: بازدید از این مطلب : 508
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : جمعه 6 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

 

 

ترانه ای برا تو...

قلمی عاشقانه از استاد بزرگ شهریار...

از درد عشق تو با کسی حکایتی که نکردم

چرا جفای تو کم شد؟شکایتی که نکردم

چه شد که پای دلم را ز دام خویش رهاندی

از آن اسیر بلا کش حمایتی که نکردم

 



:: بازدید از این مطلب : 561
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : جمعه 6 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

 

بحث آزااااااااااااااااااااااد...

به نظرشما...

دوستی دو جنس مخالف خوبه یا جیززززززززززززززز...؟؟؟

لطفا نظر بدین دوستای عزیزم....



:: بازدید از این مطلب : 502
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : جمعه 6 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی
عکسهای عاشقانه و هنری زیبا (1)



:: بازدید از این مطلب : 503
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : جمعه 6 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

6 عکس های عاشقانه (DMO)

دست تو.خاطره شد.حس تو.نبض تو

عشق تو . یادتو.اسم تو.خاطره شد

مثل یک قصه ی زیبا مثل یک خواب کوتاه

من اسم تو گذاشتم قشنگترین اشتباه دنیا

 

 



:: بازدید از این مطلب : 500
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : جمعه 6 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

i love you| بکگراند عاشقانه| بکگراند عشقی| تصاویر عاشقانه| عاشقانه| عکس عاشقانه| عکس عشقی| عکس های عاشقانه| والپیپر های عاشقانه| پوستر عاشقانه| گالری عکس عاشقانه

به نام اونی که آخرشه...

سلام دوستان مهربونم...

من آیناز این وبلاگ رو تقدیم می کنم به همه ی عاشقان ودلشکستگان...

اینجا برای توست که حرف های دلت روبگی اینجا برای توست که ناگفته هایی رو که رو دلت سنگینی می کنه رو به زبون بیاری...نگو که هیچوقت دلت نگرفته..نگوتاحالا دلتنگ نشدی می دونم واس دلتنگیهات یکی رو داری که خیلی مهربون و بخشنده است که هیچوقت سرزنشت نمی کنه..

کسی که همیشه برای دیدنت بی تابه و منتظره تا فقط یکبار از ته دل مهربونت صداش بزنی...همون که واس شنیدن حرفات همیشه وقت داره وچشماشو رو همه خطاهات می پوشونه و بی صبرانه بهت کمک می کنه...

منم فدای مهربونیاش بخشندگیاشم منم عاشقشم.

اما گاهی حرف هایی داری که دوست داری برای همه بلند بلند بخونی..دوست داری همه صداتو بشنون. ما برای شنیدن حرفات برای گوش دادن به ناگفته هات بی صبرانه منتظریم ..اینجا کسی کسی رو نصیحت نمی کنه اینجا کسی کسی رو سرزنش نمی کنه...اینجا همه از جنس خود تو هستیم..قلب هایی داریم ساخته دست خدا وتپش هایی دمیده از نفس مهربان او..

نرگس چشمانم را در انتظارت پزمرده نکن منتظرت می مانم مرا از این اسارت تنهایی رها کن...

من قدمهای دوستانی از جنس مهربانی خدا را می شنوم..

 



:: بازدید از این مطلب : 512
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : جمعه 6 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی
 

از کنار نیمکت خاطره ها میگذرم ، سکوت می نوازد و درخت شاهد باران عشقم با ترانه باد می خواند . . .
دستم گم کرده راهش را ، بی جهت در جیبم می خزد ، پاهایم سنگین اند ، بار غمی به دوش دارم . . .



:: بازدید از این مطلب : 488
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : جمعه 6 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

داستان هایی پر از زندگی...

دنیای مجازی چیست؟

روزی با عجله و اشتهای فراوان به یک رستوران رفتم. مدتها بود می خواستم برای سیاحت از مکانهای دیدنی به سفر بروم. در رستوران محل دنجی را انتخاب کردم، چون می خواستم از این فرصت استفاده کنم تا غذایی بخورم و برای آن سفر برنامه ریزی کنمفیله ماهی آزاد با کره، سالاد و آب پرتقال سفارش دادم. در انتهای لیست نوشته شده بود: غذای رژیمی می خورید؟ ... نه

نوت بوکم را باز کردم که صدایی از پشت سر مرا متوجه خود کرد...

 



:: بازدید از این مطلب : 490
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : جمعه 6 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

دلم میخواست بهت بگم عزیزم :
همه عمر و همه جونم تو هستی
بروی قلب مشتاق من ای گل
همه دروازه های غم رو بستی
دلم میخواست که باور کرده بودی
که رنگ زندگیم رنگ تو بوده
صدای قلب این همیشه با تو
صدای ساز و آهنگ تو بوده
دلم میخواست که هیچ باد خزونی
گلای باغچهء عشق و نبینه
با دست نا جونمردش دوباره
منو از گلدون قلبت نچینه
دلم میخواست که یادت باشه این عمر
دو روزه عاقبت باید سفر کرد
تو این عمر دو روزه خوبه ای یار
ازین همه جداییها حذر کرد
بیا یکدل بمونیم یار و همراه
که هرچی سنگه برداریم ازین راه
بیا دست همو بازم بگیریم
واسه دلواپسی هم بمیریم.



:: بازدید از این مطلب : 557
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : جمعه 6 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

خدا ما رو برای هم نمی‌خواست .. فقط می‌خواست همو فهمیده باشیم
بدونیم نیمه‌ی ما مال ما نیست .. فقط خواست نیمه مونو دیده باشیم

تموم لحظه های این تب تلخ .. خدا از حسرت ما با خبر بود
خودش ما رو برای هم نمی‌خواست .. خودت دیدی دعامون بی‌اثر بود

چه سخته مال هم باشیم و بی‌هم .. می‌بینم میری و می‌بینی میرم
تو وقتی هستی اما دوری از من .. نه میشه زنده باشم نه بمیرم

 نمیگم دلخور از تقدیرم اما .. تو میدونی چقدر دلگیره این عشق
فقط چون دیر باید می‌رسیدیم .. داره رو دست ما می‌میره این عشق

nemikhast خدا ما رو برای هم نمی خواست



:: بازدید از این مطلب : 531
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : جمعه 6 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

روزی یکی از خانه های دهکده آتش گرفته بود. زن جوانی همراه شوهر و دو فرزندش در آتش گرفتار شده بودند.

شیوانا و بقیه اهالی برای کمک و خاموش کردن آتش به سوی خانه شتافتند. وقتی به کلبه در حال سوختن رسیدند و جمعیت برای خاموش کردن آتش به جستجوی آب و خاک برخاستند شیوانا متوجه جوانی شد که بی تفاوت مقابل کلبه نشسته است و با لبخند به شعله‌های آتش نگاه می‌کند. شیوانا با تعجب به سمت جوان رفت و از او پرسید: ”چرا بیکار نشسته‌ای و به کمک ساکنین کلبه نرفته‌ای!؟”

 جوان لبخندی زد و گفت: “من اولین خواستگار این زنی هستم که در آتش گیر افتاده است. او و خانواده اش مرا به خاطر اینکه فقیر بودم نپذیرفتند و عشق پاک و صادقم را قبول نکردند. در تمام این سال‌ها آرزو می‌کردم که کائنات تقاص آتش دلم را از این خانواده و از این زن بگیرد. و اکنون آن زمان فرا رسیده است.”

شیوانا پوزخندی زد و گفت: ”عشق تو عشق پاک و صادق نبوده است. عشق پاک همیشه پاک می‌ماند! حتی اگر معشوق چهره عاشق را به لجن بمالد و هزاران بی مهری در حق او روا سازد.”

عشق واقعی یعنی همین تلاشی که شاگردان مدرسه من برای خاموش کردن آتش منزل یک غریبه به خرج می‌دهند. آن‌ها ساکنین منزل را نمی‌شناسند اما با وجود این در اثبات و پایمردی عشق نسبت به تو فرسنگ‌ها جلوترند. برخیز و یا به آن‌ها کمک کن و یا دست از این ادعای عشق دروغین ات بردار و از این منطقه دور شو!”

اشک بر چشمان جوان سرازیر شد. از جا برخاست. لباس های خود را خیس کرد و شجاعانه خود را به داخل کلبه سوزان انداخت. بدنبال او بقیه شاگردان شیوانا نیز جرات یافتند و خود را خیس کردند و به داخل آتش پریدند و ساکنین کلبه را نجات دادند. در جریان نجات بخشی از بازوی دست راست جوان سوخت و آسیب دید. اما هیچکس از بین نرفت.

روز بعد جوان به درب مدرسه شیوانا آمد و از شیوانا خواست تا او را به شاگردی بپذیرد و به او بصیرت و معرفت درس دهد. شیوانا نگاهی به دست آسیب دیده جوان انداخت و تبسمی کرد و خطاب به بقیه شاگردان گفت: “نام این شاگرد جدید “معنای دوم عشق” است. حرمت او را حفظ کنید که از این به بعد برکت این مدرسه اوست.”



:: بازدید از این مطلب : 564
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : جمعه 6 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

روزه هنگام سوال است و دعا / پر زدن با بال همت تا خدا

شهر یکرنگی و بی آلایشی / ماه تقصیر و گنه فرسایشی

ماه رمضان بر شما مبارک

 

 

س ام اس ماه رمضان



:: بازدید از این مطلب : 592
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : جمعه 6 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

ramz an اس ام اس رسمی تبریک ماه رمضان

رمضان ماه مناجات ودعا / رمضان پر بود از شور و صفا
ماه خالص شدن از کبر و ریا / رمضان ماه رسیدن به خدا . . .
::
::
کاش در این رمضان لایق دیدار شویم
سحرى با نظر لطف تو بیدار شویم
کاش منت گذارى به سرم مهدى جان
تا که همسفره تو لحظه افطار شویم…
::
::
اى در غرور نفس به سر برده روزگار
برخیز ، کارکن ، که کنونست وقت کار
اى دوست ! ماه روزه رسید و تو خفته‌اى
آخر زخواب غفلت دیرینه سر برآر…
::
::
ماه رمضان، ماه شکستن «بت های نفس»
و سجدهء عشق بر درگاه
«عاشق و معشوق آفرین نامتناهی» است»…



:: بازدید از این مطلب : 512
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : جمعه 6 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی
برای مشاهده به ادامه مطلب مراجعه کنید



:: بازدید از این مطلب : 516
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : جمعه 6 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی
پروردگارا

داده هایت ، نداده هایت و گرفته هایت را شکر می گویم

چون داده هایت نعمت ، نداده هایت حکمت و گرفته هایت امتحان است.

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد
نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد
خطی ننویسم که آزار دهد کسی را
که تنها دل من ؛ دل نیست



:: بازدید از این مطلب : 511
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : جمعه 6 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

بازم دلم گرفته گریم اختیاری نیست

آخه جز گریه منو کاری نیست

یه عمرِ از محبّت بی نصیبم ای خدا

من غریبم ای خدا چرا جزغصه منو یاری نیست

اگه عشق همینه اگه زندگی اینه

نمیخوام چشمام اون دنیا رو ببینه

از لبهای سردم خنده گریزونه

راز دل خستم هیچکی نمیدونه

بازیچه شدن تا کی؟

دل رو گول زدن تا کی؟

افسردگی تا کی؟

دل به هرکه دادم بی وفایی دیدم

چه رنج هایی که عمری از عشق کشیدم...

بی جواب



:: بازدید از این مطلب : 559
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : جمعه 6 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی
گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org

زمین دلتنگ و مهدى بیقرار است‏
فلك شیدا، پریشان روزگار است‏

دلا، آدینه شد، دلبر نیامد
غروب انتظارم سر نیامد

همه دلها پر از آه و غم و درد
همه آلاله‏ها پژمرده و زرد

نفس‏ها خسته و در دل خموشند
فغانها بى‏صدا و پرخروشند

نه رنگى از عدالت، نى از صداقت‏
در و دیوار دارد نقش ظلمت‏

شده پرپر گل مهر و محبّت‏
همه دلها شده سرشار نفرت

شده شام یتیمان، ناله و اشك‏
برد هركس به كاخ دیگرى رشك‏

شده پژمرده غنچه در چمنزار
بگشت آواره گل در كوى گلزار

نشسته دیو بر دلهاى خفته‏
همه جا بذر نومیدى شكفته‏

زده زنگار بر آئین و مذهب‏
دمى، رویى ز شادی نیست یا رب‏

به اشك چشم و مهر و ماه، سوگند
به آه و ناله دلهاى دربند

اگر نرگس ز هجرت زار زار است‏
شقایق تا قیامت داغدار است‏



:: بازدید از این مطلب : 462
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : جمعه 6 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی
از دوستان خواهشمندم که هر کی بیاد نظر بده بدون نظر نره خوشحال میشم که نظر بدن



:: بازدید از این مطلب : 512
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : جمعه 6 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

وقتی دستام خالی باشه ...

وقتی باشم عاشق تو ...

غیر دل چیزی ندارم ...

که بدونم لایق تو ...

دلمو از مال دنیا  ...

به تو هدیه داده بودم ...

باتموم بی پناهی به تو تکیه داده بودم ...

ولی افسوس ...



:: بازدید از این مطلب : 490
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : پنج شنبه 5 مرداد 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

سلامتی سیگار ؟

اگه آتیشش بزنی...

کوچیکش کنی...

دور بندازیش...

زیر پات لهش کنی...

صداش در نمیاد !!!!!!!



:: بازدید از این مطلب : 491
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : پنج شنبه 5 مرداد 1391 | نظرات ()