من به سوي باغ و گلشن مي روم * تو نمي آيي ميا من مي روم
روز تاريكست بي رويش مرا * من براي شمع روشن مي روم
جان مرا هشتست و پيشين مي رود * جان همي گويد كه بي تن مي روم
بوي سيب آمد مرا از باغ جان * مست گشتم سيب خوردن مي روم
عيش باقي شد مرا آنجا كه من * از براي عيش كردن مي روم
ديوان شمس
:: بازدید از این مطلب : 440
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0